مهرگان یا جشن مهر یکی از بزرگترین جشنهای ایران است که در مهر روز از برج مهر برگزار میشود. «مهرگان» پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان باستان بودهاست. این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران ن
صدوچهلونه روز بعد از نوروز، «جشن مهرگان» برگزار ميشد جشني بزرگ كه آن را آغاز زمستان ميدانستند و با تشريفات فراوان همراه بود. اين جشن آغاز نيمهي دوم سال يا به اعتباري، آغاز سال هخامنشي و فصل پاييز و حلول خورشيد در برج ميزان بوده است، جشني كه شايد بتوان گفت در دوران هخامنشي، اعتبار و توجه به آن نسبت به نوروز بيشتر بود.
عمر «جشن مهرگان» به شاههاي باستاني و بزرگ ميرسد بهگونهاي كه آن را حتا به فريدون نيز نسبت دادهاند؛ اما براساس اطلاعات منتشرشده در كتاب «گاهشماري و جشنهاي ايران باستان» نوشتهي هاشم رضي، اين جشن باستاني ديرينهاي كهن دارد و مانند نوروز از روزگار باستان، يكي از جشنهاي بزرگ و مورد توجه بوده و مراسم يكساني با نوروز در آداب و رسوم و سنن برگزاري آن معمول بوده است. مراسمي مانند دادخواهي مردم، اهداي هداياي فراوان به پيشگاه شهرياران، بخشيدن لباسهاي تابستاني يا زمستاني صندوقخانهي شاه بر مردم، رسيدن پيك خجسته به دربار شاهي و مراسم آفرينخواني و رسمهاي تمثيلي گستردن خوان مهرگاني.
اما دربارهي نام اين جشن بزرگ؛ شانزدهم هر ماه، مهر ناميده ميشد، به همين دليل روز شانزدهم از مهرماه، جشن مهر برپا ميشد و مهرگان بود. جشن مهرگان جشني نوپا نيست كه با تقويم اوستايي و برقراري و رواج آن در دوران هخامنشيان پديد آمده باشد. اين جشن بسيار كهن است. از سوي ديگر، با تقويم اوستايي و رواج آن، جشن مهرگان از دوران هخامنشيان تا كنون به يك شكل باقي مانده و دوام آورده است.
زرتشتيان نيز جشن مهرگان را براساس تقويم قديم شمسي و اوستايي برگزار ميكنند كه براساس تقويم اصلاحي، دهم مهرماه است. جشن مهرگان بهنظر ميرسد در دوران هخامنشيان، بزرگترين عيد و جشن ملي بوده است، چون بنا بر تحقيقات، سال آنها نيز با مهر و «اعتدال خريقي» شروع ميشد كه آغاز پاييز بوده است.
پيدايش جشن مهرگان و انگيزههاي آن
روايت فريدون و ضحاك از افسانههاي كهن هند و ايراني است. اين افراد چهرههايي تاريخي – افسانهيي هستند كه در دوراني كه هند و ايرانيان هنوز مشترك زندگي ميكردند، از آنها با احترام و بزرگداشت و بهصورت شاه پهلوان ياد ميشد.
پس از شهرياري جمشيد، ضحاك بر ايرانزمين دست يافت و سلطنتي هزار ساله را آغاز كرد. دوران او براي ايرانيان، دوران بيداد، ستم و جور بود؛ اما سرانجام از نسل جمشيد، فريدون بر او شوريد از سلطنت بركنارش كرد و در كوه دماوند به بندش كشيد. ايرانيان به شكرانهي اين موهبت و آزادي كه در روز مهر از ماه مهر روي داده بود، جشني بزرگ برگزار كردند و هر سال بهدليل اين اتفاق بزرگ، جشن مهرگان را برپا كردند.
بيروني در دو كتاب خود، اين وجه انتساب را آورده و در كنار اين روايت، انگيزههايي ديگر براي پيدايش اين جشن آمده است؛ اما از جملهي اين روايات به نقل از الباقيه، دليل اينكه ايرانيان روز مهر از مهرماه را گرامي داشتند بهدليل خروج فريدون و شورش او توسط كاوهي آهنگر بر ضحاك است كه فريدون، ضحاك را شكست داد و به بند كشيد. رهبر شورشيان كاوه بود و پادشاههاي ايران، پرچم او را عزيز و محترم ميشمردند و «درفش كاوياني» خوانده شد و به آن تبرك مي جستند. درفش كاوياني از پوست خرس بود، بعضي نيز از پوست شير (گاو) گفتهاند كه پس از كاوه به طلا و گوهر بسيار آراسته شد.
همچنين گفتهاند كه در اين روز، فرشتگان براي ياري فريدون آمدند و در خانههاي پادشاهها اينگونه در مهرماه رسم شد كه در حياط خانهي مرد دلاوري هنگام طلوع آفتاب ميايستد و به آوازي بلند ميگويد: اي فرشتگان به زمين فرود آييد و بدي و بدان را براندازيد و نابود كنيد.
ميگويند، در اين روز خداوند زمين را گسترانيد و كالبدها را براي آنكه محل هبوط ارواح باشد، آفريد و در ساعتي از اين روز بود كه خداوند ماه را كه كرهاي سياه و بيفروغ بود، روشني بخشيد و به اين سبب گفتهاند كه ماه در بيفروغي، روشني بخشيده شد و به اين سبب گفتهاند كه ماه در مهرگان از آفتاب برتر است و فرخندهترين ساعات آن ماه است.
سعيد بن فضل نيز ميگويد كه علماي ايران گفتهاند قلهي كوه شاهين در همهي ايام تابستان همواره سياه ديده ميشود و در بامداد مهرگان سپيد ديده ميشد و چنين بهنظر ميآيد كه بر آن برفي است و اين مطلب چه هوا صاف باشد و چه ابر هر دو يكسان است و در هر زمان يك نواخت است.
ايرانيان در آغاز بهار و پاييز، به تأسي از رستاخيز و مرگ طبيعت، براي دو عيد بزرگ خود وجوه تسميه و تفسيرهايي داشتهاند. ريشهي همهي اشارههاي مورخان ايراني و غيرايراني بعد از اسلام، در منابع دوران ساساني و خود اوستا و مأخذ و اساطير آريايي حفظ است.
زمان جشن مهرگان
براساس مطالب منتشرشده در اين كتاب «گاهشماري و جشنهاي ايران باستان»، با توجه به تقويم اوستايي، سال به دو فصل تابستان بزرگ (هم) و زمستان بزرگ (زين) تقسيم ميشد. مهرگان در آغاز زمستان بزرگ قرار داشت. براساس اطلاعات منتشرشده در كتاب «پهلوي بندهش» نيز تابستان هفتماه و 210 روز و زمستان پنجماه و پنج روز يا 155 روز بود كه در روزگار ساسانيان يا پيش از آن، از اين دو فصل نامتساوي، چهار فصل مساوي بهوجود آوردند كه تا زمان حال دوام آورده است. اين چهار فصل را «وهار»، «هامين»، «پاتيز» و «زمستان» ميگفتند كه امروز به «بهار»، «تابستان»، «پاييز» و «زمستان» ناميده ميشوند.
مهر، آغاز پاييز است. در اين زمان، ايرانيان يكي از دو جشن بزرگ ملي خود را با مراسم و آدابي مشترك مانند نوروز كه جشن ديگر بزرگ ايرانيان بود، برگزار ميكردند. از سلمان فارسي نقل است كه خداوند «ياقوت» را در نوروز و «زبرجد» را در مهرگان براي زينت بندگان پديد آورد و فضل اين دو بر ايام مانند فضل ياقوت و زبرجد به جواهر ديگر است.
در بخش ديگر كتاب «گاهشماري و جشنهاي ايران باستان» مطالب دربارهي چگونگي برگزاري جشن مهرگان در دورههاي مختلف تاريخي و توسط شاهها براساس اسناد و دستنوشتههاي موجود منتشر شده است.
مهرگان در دوران هخامنشي و ساساني
در پارسي باستان، در كتيبههاي هخامنشي، هرچند با صراحت از اين جشن نام برده نشده است، اما با توجه به اخبار مورخان يوناني و رومي، از جشن «ميتراكانا» ياد شده است. جشن مربوط به مهر در سراسر خطهي آسياي صغير، باشكوه و برگزار ميشد و با مراسم بابلي و جشنهاي «ديو نوسوسي»، «باكوسي» و «اورفئوسي» آميخته شده بود. جشنهايي كه در اين سرزمين به افتخار ميترا برپا ميشد، در اين جشنها روحانيان ميترايي كه مغان خوانده ميشدند مانند جشنهاي يوناني، در جلو حركت ميكردند و مؤمنان و گروه تماشاچيان و مشايعاني گوناگون به دنبالشان حركت ميكردند. در اين مراسم، قربانيهاي فراوان و شادي مفرط و پايكوبي برقرار بود.
ساسانيان در برگزاري جشنها و آداب مربوط به آن، از گذشتگان و بويژه ادامهي سنتهاي هخامنشي پيروي ميكردند. هداياي حكام و استانداران بهوسيلهي فرستادگان ويژه به دربار ارسال ميشد. دوراني از فصل بود كه محصول برداشته شده بود و ماليات گرفته ميشد. به همين دليل، مالياتها در همين جشن به خزانه واريز ميشد. با توجه به تحقيق «هرتسفلد» شاههاي هخامنشي كاخي ويژه براي انجام اين مراسم در مهرگان داشتند كه در آن زمان، نمايندگان طبقات مختلف در روزهايي ويژه در آن كاخ حضور مييافتند و پس از تبريك گفتن و اداي احترامات مرسوم و اهداي هدايا، مرخص ميشدند.
براساس اطلاعات منتشرشده در اين كتاب، در اين روز مردم بدن خود را با روغني مخصوص مرطوب ميكردند و مشك و عنبر و عود به هم هديه ميكردند. شاه تاج ويژهاي بنا به قول «ابوريحان بيروني» بر سر ميگذاشت كه شكل آفتاب بر خود داشت، شايد به به اين دليل بوده است كه روز مهر، روز خورشيد تابان بوده است.
خوان مهرگاني و مراسم مهرگان در حضور شاهها
در اولين ساعتهاي روز مهرگان، شاه ساساني جامهاي از برد يماني و زربافت گرانبها بر تن ميكرد. تاج ويژهاي كه نقش خورشيد را بر خود داشت، بر سر ميگذاشت و در تالار بزرگي مينشست. نخستين كسي كه بر او وارد ميشد مباركترين، خوشقدمترين و نيكنامترين افراد بود. آن شخص براساس رسمي معمول، از شب قبل در كنار بارگاه شاه توقف ميكرد تا روشني روز فرا ميرسيد. بدون اجازه، به قصر شاه وارد ميشد و به حضور شاه ميرسيد. بين او و شاه گفتوگويي رد و بدل ميشد. شاه ميگفت: تو كيستي، از كجا آمدهاي، چه همراه داري؟ پيك خجسته ميگفت: من پيروزيام، از سوي دو فرخندهي نيكبخت (خرداد و امرداد) ميآيم و آهنگ بار يافتن به حضور شاه دارم، نامم خجسته است و پيك نصرت و پيروزي هستم.
در اين زمان، به شاه نزديكتر ميشد. مردي داخل ميشد و خوانچهاي ميگسترد كه در آن، نانهاي گرد و كوچكي قرار داشت كه از آردي با هفت نوع دانه و گاهي با دوازده نوع حبوبات پخته ميشد. اين نانها در تشريفات ديني از مراسم مذهبي كاربرد داشت و «درون» ناميده ميشدند. همچنين در خوانچهاي كه از لحاظ شكل و اقلام مانند خوان نوروزي بود، انواع ميوههاي تر و خشك و شاخههاي سبز و گل و شكر و سكه نو و شاخههاي گياهي از بيد و زيتون و به و انار و مورد و كاج يا نوعي سرو بود كه نگاه كردن به آنها شگون داشت و با نگاه به اين شاخهها، تفأل ميزدند هر شاخه يا نوعي از شاخهها به نشان ايالتي از كشور محسوب ميشد و بر گرداگرد خوانچه، كلماتي حاكي از نعمت و بركت و افزايش، شادي نوشته شده بود و سفرههايي را به ياد ميآورد كه تا همين اواخر در خانههاي ايرانيان هنگام صرف خوراك در حواشياش عبارت و اشعاري حاكي از خير و بركت نقش بود.
آن مرد در حالي كه دست بر سفره داشت، ادعيه و نيايشهاي ويژهاي ميخواند و براي شاه و كشور و مردم دعا ميكرد. پس از اين مراسم، يك سيني از سيم براي شاه ميآوردند كه در آن شكر، جوز هندي، خرماي تازه، نارگيل و جامهايي از زر قرار داشت كه محتوي شير و نوشيدني نيز بود. در شير خرماي تازه ميريختند شاه ابتدا به نزديكترين كسي كه دوست ميداشت تعارف ميكرد و سپس خودش ميخورد.
پس از اين مراسم كه جنبهي ديني داشت هدايا و بزرگاني كه هديه آورده بودند حضور مييافتند، حكام ولايات، فرمانداران يا نمايندگان آنها نيز با هدايا و مالياتها يا باج و خراج به حضور ميرسيدند. اين هدايا در دو دفتر جداگانه توسط ضابطان ويژه ثبت ميشد. در دفتر مالياتي آنچه از ماليات يا خراج سرزمينهاي تابعه كه رسيده بود، نوشته و در دفتر ديگر، هدايا و نام هديهكنندگان نوشته ميشد تا در زمانهايي كه براي هديهكنندهاي احتياجي پيش ميآمد، به خزانهدار مراجعه و چند برابر هديهاش دريافت كند، تا جايي كه از تنگدستي نجات يابد. زنان شاه و فرزندانش نيز هداياي ويژه و گرانبهايي به شاه ميدادند. مردم عادي در حد توانايي، آنچه را كه دوست داشتند يا صنعت و پروردهي ويژهي خودشان بود ميفرستادند. خنياگران و شاعران مينواختند و ميسرودند و بهترين سرودههاي ستايشگرانه در حضور شاه خوانده ميشد.
خوان مهرگاني، برگزاري جشن مهرگان نزد زرتشتيان
خوان (سفره) مهرگاني در واقع نوعي تشريفات آفرينگان خواني و تقديس خوراكها و نوشابههايي است كه در مراسم ديني كاربرد داشت. نخستين مرد خوشفال و خوشمنظر كه به حضور رسيده و براي نوعي مراسم كنايهاي، گفتوگو ميكرد، از پساش، موبدان موبد وارد ميشد. كنار خوان مهرگاني مينشست و زمزمهكنان (واج گويان) خوراكها را تقديس ميكرد، در اين خوان اقلامي كه ويژگي داشت، «ترنج، شكر، عناب، سيب، خوشهاي از انگور سفيد، هفت شاخه از هفت گياه، نان گرد كوچك از آرد حبوبات، اسپند و شير و آوشين». شكل و مراسم برگزاري جشن مهرگان (جشني مهر ايزد) نزد زرتشتيان تا حدودي باقي مانده است.
قرباني همان اندازه كه در عيد قربان مسلمانان رواج دارد، در مهرگان نزد زرتشتيان داراي اهميت بود، اما امروزه مسألهي قرباني كمكم از رواج افتاده و منسوخ شده است، چون اساس قرباني در روز ويژهي مهر از مراسم مهرپرستها بوده، در حالي كه زرتشت قرباني را منع اكيد كرده بود. به همين جهت است كه زرتشتيان حاليه بهندرت در روز مهرگان قرباني ميكنند.
هرچند اكنون عمل قرباني كردن در روز مهرگان منسوخ شده است، اما در گذشته، از رسوم رايج و ضروري بود بهگونهاي كه برهاي را از بدو تولد، نذر مهر ايزد ميكردند و بهخوبي و همراه با آدابي پرورش ميدادند. رسم قرباني آنقدر اهميت داشت كه خانوادههاي فقير، در مهرگان، در صورت عدم توانايي مالي، مرغي قرباني ميكردند و به اين خاطر مهرگانشان را مهرايزد مرغي ميخواندند.
مهرگان در دوران اسلامي
پس از سقوط ساسانيان و مسائلي كه پيش آمد، بسياري از آداب و رسوم ملي و ديني ايرانيان يا برافتاد يا با تغيير شكل و نام به شيوههايي ديگر جلوهگر شد، بسياري از جشنهاي ملي ـ ديني فراموش شدند و معدودي باقي ماندند كه نوروز و مهرگان و سده از آن جمله است. ايرانيان بنا بر خوي و خصلت خود در مهرگان به اهداي هداياي ويژه به خلفا و شاهان مبادرت ميكردند. نمونهاش اهداي هداياي نوروزي در صدر اسلام به علي بن ابي طالب (ع) بود.
شرح برگزاري جشن مهرگان در تاريخ بيهقي آمده است كه رسوم و آيينهاي گذشته، مانند نشاط كردن و سرور و سماع و تغني و شراب نوشيدن، هديه دادن و تبريك گفتن و عرضه كردن قصايد ستايشآميز همراه با شادباشهاي عيد به چند روز برگزار ميشد؛ اما براي حفظ شعاير اسلامي، هرگاه اين عيدها مقارن با ايام مذهبي اسلامي ميشد، مراسم بهسادگي برگزار ميشد بهطوري كه با توجه به تاريخ بيهقي، در زماني مهرگان با روز عرفه مصادف بود.
مهرگان در دوران خلافت عباسيان در بغداد
جشن مهرگان مانند جشن «سده» و «نوروز» در دوران خلافت عباسيان در سراسر امپراتوري اسلامي باشكوه تمام برگزار ميشد، چند ماهي بعد از نوروز، عباسيان عيد ديگري را كه ريشهي ايراني داشت و با نام «مهرجان» خوانده ميشد برپا ميكردند. (نام مهرجان وابسته است به ماهي در تقويم ايراني به نام مهرماه كه اين جشن در آن برگزار ميشد). واژهي مهرگان به معني «مهرروان» است. بيروني گويد كه مهر نام خورشيد است و معتقد بودند در اين روز جهان نخستينبار پديدار شد. اين عيد را با پوشيدن جامههاي ويژهي تعطيلات و فرستادن شادباش و آرزوي خوشي براي ديگران و نيز شادي و شادماني جشن ميگرفتند.
- توسط صادق نظری
- شنبه 10 مهر 1395
- 0
- مناسبت ها ,